بازتاب نمودهای اسطوره‌ای درخت ویسپوبیش در پندار مولوی از خرد

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری زبان و ادبیات فارسی

10.22077/jcrl.2023.5883.1038

چکیده

در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با سنجش همانندی‌های داستان گسیل کردن پادشاه، فرستاده‌ای را به هند برای یافتن درختی که دورکنندۀ مرگ و پیری است با درخت ویسپوبیش یا همه‌تخمه و خویشکاری‌های سیمرغ در حماسۀ ملی، نشانه‌هایی از پیوند پندار و اندیشۀ مولوی با بنیان‌های اندیشگانی اسطوره‌ای، فرادید نهاده شده است. آنچه از این بررسی به دست آمد بدین گونه است که اگرچه داستان فرستادن کسی به هندوستان برای یافتن گیاه یا درختی ویژه و درمان‌بخش، پیش از مثنوی در آثار دیگری بویژه شاهنامه و کلیله و دمنه بازگو شده، ویژگی‌هایی که مولوی برای درخت درمانگر و چیستی و توانایی‌های خرد بازگو می‌کند، یادآور داستان و شخصیت سیمرغ است که بر فراز درخت ویسپوبیش در دریای فراخکرد جای دارد. همچنان که درخت همه‌تخمه در اسطوره، درمانگر دردها و دور کنندۀ مرگ است، درختی که در سخن مولوی از آن سخن می‌رود، دورکنندۀ ناآگاهی و نادانی ـ دیگر نمودهای مرگ ـ است. اگر فرستادۀ پادشاه برای یافتن درخت، به هندوستان رهسپار می‌شود، درخت اسطوره‌ای نیز در هندوستان است. دریای محیط در سخن مولوی بازتابی از دریای فراخکرد اسطوره‌ای می‌تواند بود و افزون بر این، مولوی در سخن عرفانی خود، برخی ویژگی‌های سیمرغ اسطوره‌ای همچون «دانایی» و «توانایی در بلندپروازی» را به جبرییل ـ چونان نمایندۀ دانایی و عقل فعال که پر دارد و بلند پرواز است ـ نیز داده است.

کلیدواژه‌ها